7 3759 2580 جایگاه پزشکی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا در دین مزدیسنا ایرانشهری ایرانشهری شناسایی دو اصل بنیادین در پادشاهی شناسایی دو اصل بنیادین در پادشاهی (حکومت موروثی و حکومت قانون) (حکومت موروثی و حکومت قانون) چهرهی طالبان همان چهرهی واقعی اسلام چهرهی طالبان همان چهرهی واقعی اسلام آیا دوبنگرایی همان دوخدایی است؟ آیا دوبنگرایی همان دوخدایی است؟ کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت برداشتی اندر امشاسپندان و ایزدان همکار برداشتی اندر امشاسپندان و ایزدان همکار شاهنامه نیاز امروز همبودگاه ما شاهنامه نیاز امروز همبودگاه ما و بسیاری بیش از این را در این شماره بخوانید به یارى من بیا اى مزدا 2580 3759 آبان آبان اورمزد وهومن اردیبهشت خورداد امرداد دى بآذر آذر آبان خور ماه تیر گوش دى بمهر مهر سروش رشن فروردین ورهرام رام باد دى بدین دین ارد اشتاد آسمان زامیاد مانتره سپند انارام شهریور سپندارمزد نَبُر نَبُر نَبُر نَبُر ٢٧ ٢٨ ٢٩ ٣٠ ١ ٢ ٣ ٥ ٦ ٧ ٨ ٩ ١٠ ١١ ١٢ ١٣ ١٤ ١٥ ١٦ ١٧ ١٨ ١٩ ٢٠ ٢١ ٢٢ ٢٣ ٢٤ ٢٥ ٢٦ جشن آبانگان روز بزرگداشت کورش بزرگ زادروز محمد رضا شاه پهلوى مَ زدِ یَسنا شاهنشاهى روزھایی در ھر ماه ھستند کھ در آنھا زرتشتیان از کُشتن و خوردن گوشت جانوران سودمند پرھیز میکنند نَبُر فهرست واج نامه ماهنامه فرهنگی، خبری مَزدیَسنا شماره پیاپی 7 - سال 3759 مَزدیسنا برابر با سال 2580 شاهنشاهی جشن آبانگان آذرباد کاویانی آذرباد کاویانی الکتریسیته آموزش خط و زبان اوستایی هوزیشتن آریاچهر هوزیشتن آریاچهر آیا دوبنگرایی همان دوخدایی است؟ چهرهی طالبان همان چهره ی واقعی اسلام عطایی حکاک شناسایی دو اصل بنیادین در پادشاهی ایرانشهری حکومت موروثی و حکومت قانون بهدین تیرداد نیک اندیش جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت؟ اردوان فرخ برداشتی اندر امشاسپندان و ایزدان همکار ارشک کاویان ماه ونداد فرخ زاد 3 6 13 22 27 31 34 40 61 گاتها به چامه (شعر) شاهنامه نیاز امروز همبودگاه ما ) واکاوی و ریشهیابی شماری از واژگان گویش همدانی (بخش 3 تَپهی تاریخی هِگمَتانه و تَنگه زندان سیاوش تات مهدی زمانیان اردوان فرخ بهدین تیرداد نیک اندیش کودتای اینترنتی در ایران مانکجی لیمجی هاتریا اردوان فرخ ساحل شناسنامه پیاپی 7 واج نامه، ماهنامه فرهنگی خبری مزدیسنا، آبان ماه 3759، شماره سردبیر: اردوان فرخ داوران و ویراستاران: بهدین تیرداد نیک اندیش، هوزیشتن آریاچهر نویسندگان و پژوهشگران: ارشک کاویان، مهدی زمانیان، عطایی حکاک، آذرباد کاویانی، سیاوش تات، ماه ونداد فرخ زاد، هوزیشتن آریاچهر، بهدین تیرداد نیک اندیش، ساحل اردوان فرخ گرافیست: سپیده پارسی، اردوان فرخ برگه آرایی: اردوان فرخ 66 69 73 74 78 81 واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 1 آغاز سخن نمــاز بــر همــه آگاه مهربــان کــه زرتشــت ســپیتامان ســتوده فروهــر را از بهر اَشــتی (؟) [و یــا نیــز: از بهــر پیغــام آوری] آفریــده هــا فرســتاد؛ و فــرو فرســتاد ‹بــر مردمــان› دیــن و دانــش و گِــرَ وِش و آگاهــی هــای خــرد خــدادادی و خــرد شــنیداری را؛ ‹همــه آگاه ِ مهربانــی› کــه فرمانفرمــا بــر همــه ی هســت هــا و بــوده هــا و باشــنده هــا ســت؛ آن فرهیختــه تریــن ِ همــه ی ِ فرهیختــگان؛ آن ‹همــه آگاه ِ مهربانــی› کــه رهاننــده روان از گــذرگاه ‹داوری› (پــل چینــوت) و گذراننــده از دوزخ و، رســاننده بــه آن برتریــن جایــگاه پارســایی و جایــگاه روشــن ِ خوشــبوی ِ سراســر آکنــده از آســانِش اســت. بــه فرمــان ِ تــو ای مهربــان! مــی پذیــرم و مــی اندیشــم و بــر مــی گویــم و رفتــار مــی کنــم ِ برابــر دیــن ویــژه؛ ژرفانــه بــه ‹درســتی› هــر کرفــه باورمنــدم؛ پشــیمان از بســیاری گناهــم؛ خــود و گوهــر خــود را، چــه در انجــام دادنــی هــا و چــه در پرهیختنــی هــا پــاک و ویــژه ‹نگــه› مــی دارم؛ و همچنیــن، شــش نیــروگان ِ جــان را: کنــش و گویــش و منــش و یــاد و هــوش و خــرد را. بــه کام تــو ای کرفــه کار! تــا ‹بالاتریــن› مــرز تــوان، بــا منشــی نیکــو، گفتــاری نیکــو و کــرداری نیکــو تنهــا تــو را پرســتش مــی کنــم؛ تــا راه روشــن را ‹بــر خــود› بگشــایم؛ تــا شِ ــکَنج ســخت ِ دوزخ بــر مــن نرســد؛ و از گــذرگاه ِ داوری بگــذرم و بــه آن مانــد ْ گاه بهشــتی ِ آکنــده از بــوی ‹خــوش› سرتاســر گوهرنشــان و سراســر آکنــده از آســانِش رســم. ســتایش بــه آن خداونــد بخشــاینده کــه کار و کرفــه ی فرمانبــرداران را پــاداش کنــد؛ و در پایــان، تبــه خویــان را هــم از دوزخ رهایــی بخشــد و آفریــدگان را همگــی در پاکــی نــاب و ویــژه ســامان دهــد. دینکرد 3 کرده81 واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 3 گاهشمار مهر ماه جشن جشن آبانگان آبانگان نگارنده: آذرباد کاویانی ـیار ـی بسـ ـادی جایگاهـ ـن و شـ ـتی، جشـ ـاور زرتشـ در بـ والا و ارزشــمند دارد. بــر همیــن پایــه اســت کــه زرتشــتیان رســم دارنــد هــرگاه نــام روز و نــام ـد، آن روز ـی شـ ـان یکـ ـماری شـ ـاه در گاهشـ مـ را جشــن بگیرنــد. بــاری، دهمیــن روز از هــر مــاه در ـان» نام ـتی، «آبـ ـماری زرتشـ گاهشـ دارد و در هشتمین ماه سال یعنی ـام روز ـه نـ ـی کـ ـاه، زمانـ ـان مـ آبـ ـن ـود، جشـ ـی شـ ـی مـ ـاه یکـ و مـ آبانــگان فــرا مــی رســد. گرچــه هــدف ایــن جشــن ماننــد همــه دیگــر جشــن هــای زرتشــتی شــادی و رامــش مــی باشــد، امــا در کنــار شــادی از پشــتوانه فرهنگــی مهمــی ـت بنابراین ـوردار اسـ برخـ شایســته اســت کــه هرچــه بهتــر بــه شــناخت ایــن آن چگونگــی و جشــن بپردازیــم. واژه آبــان از آب گرفتــه شــده کــه یکــی از آخشــیج (عنصــر) هــای ســپند در بــاور زرتشــتی ـتا ـت اوسـ ـن یشـ ـن پنجمیـ ـت. همچنیـ اسـ نامــش آبــان یشــت اســت کــه در ســتایش اردویســور اَناهیتــا، ایــزد بانــوی آبهــای روان مــی باشــد. آن ایــزد ِ مهــم دیــن زرتشــتی بانویــی اســت جــوان، خــوش انــدام، بلنــد بــالا، زیبــا چهــره، بــا بــازوان جشن آبانگان واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 4 ســپید و اندامــی برازنــده، كمربنــد تنــگ بــر میــان بســته، بــه جواهــر آراســته، بــا طوقــی زریــن بــر گــردن، گوشــواری چهارگــوش در گــوش، تاجــی بــا ســد ســتارهی هشــت گــوش بــر ســر، كفشهایــی درخشــان در پــا، بــا بالاپوشــی زریــن و پرچینــی از پوســت ســگ آبــی. اَناهیــد گردونهــای دارد بــا چهــار اســب ســفید، اســبهای گردونــهی او ابــر، بــاران، بــرف و تگــرگ هســتند. او در بلندتریــن هــر دریاچــه جــای آســمان قــرار دارد و بــر كرانــه ای، خانــهای آراســته، بــا ســد پنجــرهی درخشــان و هــزار ســتون خــوش تــراش دارد . او از فــراز ابرهــای آســمان، بــه فرمــان اهورامــزدا، بــاران و بــرف و تگــرگ را فــرو میبارانــد. در آبان یشت درباره این ایزد بانوی مهم دین زرتشتی چنین می خوانیم: « اوست که تخمه همه مردان را پاک کند و زهدان همه زنان را برای زایش، [از آلایش] بپالاید.» از همین بند یشت ها، اهمیت و ارزش والای ایزد بانو اردویسورا اَناهیتا به خوبی بیان می شود. اما جشن آبانگان بر طبق گزارش های تاریخی مورخان دلایلی دیگر هم دارد که ما در ادامه به آن خواهیم پرداخت. درباره پیدایش جشن آبانگان آمده است كه در پى جنگ هاى طولانى میان ایران و توران، افراسیاب تورانى دستور داد تا كاریزها و رودخانه ها را ویران كنند. پس از پایان جنگ، پسر تهماسپ كه «زو» نام داشت، دستور داد تا كاریزها و رودخانه ها را بازسازی و تعمیر كنند و پس از تعمیر، آب در كاریزها روان گردید . ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند و همین جشن بود كه به عنوان پاسداشت ایزد نگاهبان آب هاى بى آلایش در تاریخ دین زرتشتی و گاهشماری آن ماندگار شد. همچنین در روایت دیگرى آمده است كه پس از هشت سال خشكسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن كرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. ایرانیان در این روز همانند سایر جشن ها به آتشکده ها مى روند و پس از آن براى گرامیداشت مقام ایزدبانو اردویسورا اَناهیتا، به كنار جوىها و رودخانه ها و قنات ها رفته و با خواندن نیایش گاهشمار مهر ماه های زرتشتی ویژه آبزور، اهورامزدا و اردویسورا اَناهیتا را ستایش كرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را كرده و پس از آن به شادى مىپردازند. جالب اینجا است كه مى گویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى سپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مىكنند. یارینامه: اوستا، آبان یشت، بند دوم، جلد نخست، ۱ برگردان جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید یادگار دیرین، کوروش نیکنام، انتشارات بهجت ۲ آثارالباقیه، محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، 3 برگردان اکبر داناسرشت، موسسه انتشارات امیر کبیر جشن آبانگان دینى / فرهنگى واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 6 دینی / فرهنگی پزشکی پزشکی جایگاه جایگاه در دین مزدیسنا در دین مزدیسنا نگارنده: آذرباد کاویانی پدیــد آمــدن و گســترش ویــروس کرونــا و قربانــی میلیــون هــا تــن از مــردم جهــان، یکبــار دیگــر نقــش اساســی و اهمیــت تعییــن کننــده پزشــکان و کادر درمــان را در جوامــع گوناگــون انســانی نشــان داد. هــر چنــد ویــروس کرونــا در سراســر جهــان قربانیــان زیــادی گرفــت و مشــکلات اقتصادیاجتماعــی بســیار بــرای همــه کشــور هــای دنیــا ایجــاد کــرد، امــا در ایــران بــه ســبب مدیریــت سســت و ناکارآمــد اســلامی، آمــار قربانیــان بــه مراتــب بدتــر از ســایر کشــور هــا و جوامــع انســانی بــود. بــه نگارنــده مناســبت همیــن ایــن نوشــتار بــر آن شــد کــه مســئله بیمــاری و درمــان آن را در تاریــخ ایــران باســتان بیــان و همچنیــن نــوع نــگاه ـه ـون بـ ـب گوناگـ ـان و مذاهـ ادیـ بیمــاری را بررســی نمایــد و در نهایــت یــک نتیجــه گیــری مهــم بــه دســت آورد. نخســت نگاهــی بیاندازیــم بــه بــاور توحیــدی ابراهیمــی (یهــود، مســیحیت، اســلام) کــه البتــه بــه دلیــل آنکــه امــروزه ایــران بــا احــکام الله کــه در قــرآن نوشــته شــده اســت اداره مــی شــود، نگارنــده جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 7 دینی / فرهنگی از بیــان اشــکالات و ایــرادات جهــود و مســیحیت خــودداری کــرده و تنهــا بــه بیــان ایــرادات مذهــب ـه ـن نکتـ ـادآوری ایـ ـد یـ ـر چنـ ـد. هـ ـی کنـ ـنده مـ ـلام بسـ اسـ ـرادات از ـه ایـ ـر سـ ـد هـ ـده بدانـ ـه خواننـ ـت کـ ـته اسـ بایسـ یــک اصــل جهــود ناشــی مــی شــود . بــاری در بــاور توحیــدی، الله خدایــی یگانــه، ازلــی و بــی رقیــب اســت کــه هیچگونــه همســتاری نــدارد ـتی ـان هسـ ـز در جهـ ـه چیـ و همـ خــواه نیــک، خــواه بــد از اراده ســلطنت وی خــارج نمــی باشــد و ـودات زنده ـه کائنات و موجـ همـ ـتی ـده جهان هسـ ـر زنـ و غیـ تحــت فرمــان ســلطنت او مــی باشــند و برگــی از درخــت فــرو نمــی افتــد مگــر آنکــه الله بــه آن آگاه باشــد ایــن در .]۱[ ـامی، الله بینش سـ ـه ـت کـ ـی اسـ خدایـ همزمان آفریدگار نیــک و بــد در جهــان هســتی مــی باشــد. شــگفت آنکــه ـت بد ـود را از تهمـ او خـ آفریــدن مبــرا مــی کنــد و ـرای ـی بـ ـک خواهـ ـای نیـ ادعـ آفریدگانش را دارد و بدی را در جهــان همــواره بــه گــردن ابلیــس ـه خود ـرای تبرئـ ـلاش بـ ـدازد و تـ ـی انـ مـ ـدگار ـه آفریـ ـرده کـ ـوش کـ ـا فرامـ ـا گویـ دارد، امـ ـد ـی باشـ ـزی نمـ ـدی در ذات وی چیـ ـز بـ ـه جـ ـس کـ ابلیـ و او ســوگند یــاد کــرده کــه فرزنــدان آدم را فریــب دهــد و گرفتــار آتــش جهنــم ســازد، کســی جــز خــود ـرارت ـا و شـ ـدی هـ ـی بـ ـه تمامـ ـد در نتیجـ ـی باشـ وی نمـ ـی ـس یعنـ ـدگار ِ ابلیـ ـردن آفریـ ـه گـ ـتی بـ ـان هسـ ـای جهـ هـ الله مــی باشــد. در ایــن بینــش، در کنــار تمامــی پدیــده هــای بــد در جهــان هســتی، بیمــاری نیــز آفریــده الله و وســیله ِ تقــرب و عبودیــت و خاکســاری هــر چــه بیشــتر ـی ـش الهـ ـت آزمایـ ـوده و در حقیقـ ـن الله بـ ـدگان مومـ بنـ بــرای شــناخت میــزان بندگــی مومنــان مــی باشــد. در حقیقــت در زمانــی کــه انســان هــا بــا وجــود تندرســتی مشــغول شــادی و رامــش و لــذت بــردن از زیســتن هســتند، الله بــه نــاگاه خشــمگین شــده و شــادی و رامــش بندگانــش را نتیجــه غفلــت از یــاد خــود دانســته پــس بلایــای الهــی را بــر بنــدگان خــود فــرو مــی فرســتد تــا بــاری دیگــر بــرای بنــدگان خــود قــدرت نمایــی کــرده وعبودیــت ـای ـده هـ ـی آفریـ و بندگـ خــود را بــه دســت آورد. همچنیــن مســلما نا ن بــاور دارنــد کــه بیمــاری ماننــد بــرگ های درخــت گناهانشــان ریختــه را و از عــذاب اخــروی آنــان ـد. ـی کاهـ ـدر مـ قـ بــا رابطــه در ایــن گونــه نگرش، احادیــث و قــرآن اســلامی گــزارش هــای فراوانــی بــه مــا مــی دهنــد کــه نگارنــده بــه طــور چکیــده ـت. ـد پرداخـ ـان خواهـ ـی آنـ ـه بررسـ بـ الله در آیــه ۴۲ ســوره انعــام، مویــه و خاکســاری و عبودیــت بنــدگان را یکــی از نتایــج بیمــاری و تنگــی معیشــت بیــان کــرده و چنیــن مــی گویــد: «و بــه یقیــن، مــا بــه ســوی امّــت هایــی کــه پیــش از تــو بودنــد [پیامبرانــی] فرســتادیم و آنــان را بــه تنگــی معیشــت و بیمــاری دچــار کردیــم تــا بــه تضــرع (زاری کــردن، مویــه) دچــار شــوند.» ـمی ـای سادیسـ ـت هـ ـه سیاسـ ـن الله در ادامـ [۲]. همچنیـ جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 8 (آزارگرایــی) خــود در قبــال بندگانــش، در جــای ـه ـرف، بـ ـوره زخـ ـه ۴۸ سـ ـی آیـ ـرآن یعنـ ـری از قـ دیگـ ـد ـه عمـ ـون بـ ـرده و پیرامـ ـاره کـ ـرائیل اشـ ـی اسـ ـوم بنـ قـ مبتــلا کــردن آدمیــان بــه فلاکــت و بدبختــی چنیــن مــی گویــد: «و بــه عــذاب گرفتارشــان کردیــم، امیــد کــه (بــه ســوی) مــن بازگردنــد.»[3] البته انجام چنین رفتار های سادیسمی از الله در قبال مخلوقات خود تنها محدود به کلام خود وی در قرآن نمی باشد زیرا همانگونه که پیشتر گفته شد، احادیث اسلامی نیز که از بزرگان اسلام به ویژه آورنده آن مذهب نقل شده همگی تاییدی استوار بر سادیسمی بودن الله و آفریده شدن به عمد شرارت در جهان هستی به ویژه بیماری به دست وی می باشد. باری اکنون به طور چکیده به بررسی جایگاه بیماری در احادیث اسلامی خواهیم پرداخت. رسول الله در رابطه با حکمت بیماری که موجب نزدیکی و خاکساری و بازگشت هرچه بیشتر بندگان مومن به سوی قادر متعال (الله) می باشد و گناهان آدمی را همچون برگ ِ افتاده درخت از تن مومنان پاک می کند، چنین می گوید: «برای مومن در مرضش (بیماری اش) چهار ویژگی است: قلم از او برداشته می شود و الله به ملائکه (فرشتگان مقرب درگاه الله) دستور می دهد که برایش بنویسند همان ثوابی که در حال تندرستی انجام داده و گناهانش می ریزد آنچنان که برگ درخت می ریزد.» [۴] همچنین رسول الله در حدیثی دیگر در رابطه با خیر بودن بیماری برای شخص مسلمان چنین بیان می کند: «چون مسلمان بیمار شود الله نیک ترین کارهایی را که در حال تندرستی انجام می داد بر او نویسد و همانگونه که برگ از درخت فرو می ریزد، گناهانش فرو می ریزد.» [۵] همچنین صادق که امام ششم شیعیان دوازده امامی (اثنی عشری) می باشد در رابطه با بیماری تب که شخص مومن به آن دچار شده است چنین می گوید: «تب یک شب، کَفّاره گناهان یکسال است، زیرا درد و الم آن تا یکسال در بدن باقی می ماند.» [۶] همچنین آن پیشوای شیعیان در حدیثی دیگر خِ طاب به یکی از اصحاب خود به نام مفضل چنین می گوید: «به الله سوگند شما بخاطر گناهان در آخرت عقوبت نخواهید شد بلکه ابتلائات و شدائد در دنیا که به آن گرفتار می شوید، کفاره گناهانتان خواهند ]7[ ».شد از این آیه های قرآن و احادیث بیشماری که توسط بزرگان اسلام نقل شده می توان نتیجه گرفت که الله خدایی جبار، متکبر و ستمگر است که پیوسته فریاد و مویه بندگان خود را می خواهد و اگر بندگان وی ذره ای در امر عبودیت و بندگی درنگ کنند و به خوشی و لذت های دنیا و سالم زیستن روی بیاورند، الله خشمگین شده و بیماری و فلاکت را بر آنان نازل می کند تا هم دوباره به بندگان ضعیف خود قدرت نمایی کرده باشد و هم آنکه با مبتلا کردن بندگان خود به بیماری و بدبختی، بر آنان منت کفاره بخشی از گناهانشان را بدهد و یکبار دیگر عبودیت و خاکساری بندگان خود را بدست آورد. حال با این وجود برخی از مسلمانان ادعا می کنند که الله بیماری را بر تن آدمی فرو می فرستد تا آدم قدر سلامتی و تندرستی را بداند و پیوسته شکر گذار قادر متعال باشد. در پاسخ به این استدلال مضحک و سست مسلمانان باید اظهار کرد اگر الله بیماری را از برای شکر گذاری و قدر عافیت (تندرستی) دانستن ِ بندگانش فرو می فرستد، کردار او مانند کردار بیخردانه فردی است که به شخصی دیگر زهر بخوراند، سپس پادزهر آن را به قیمتی گزاف تر به شخص مسموم فروخته و چنین بگوید که تو با این کار(مسموم شدن و سپس خرید و استفاده پادزهر) قدر سلامتی را خواهی دانست. روشن است که چنین کردار بیخردانه ای از خردمندی ِ خدا به دور است و اگر خدایی دست به چنین کار بیخردانه ای بزند، نادان است و سزاوار پرستش نخواهد بود چرا که دشمن مخلوقات خود می باشد. مردان فرخ اورمزد دادان نیز در کتاب شکند ویمانیک ویچار، اندر درهم شکستن توحید اسلامی، مسئله بیماری را به میان کشیده و چنین استدلال می کند: «اگر خداوند رقیب و دشمنی ندارد و شیطان تنها آفریدۀ او (و نه دشمن و رقیب وی) می باشد پس بیماری و فقر را که آفریده است؟ اگر خداوند آفریننده فقر و بیماری می باشد پس خیرخواهی او نسبت به آفریدگانش کجاست؟ آیا در این صورت پزشکی که بیماری را از تن بیمار می زداید و یا نیکوکاری دینی / فرهنگی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 9 که نیاز تهیدستان و درویشان را برطرف می سازد بر خلاف خواست و اراده خداوند که معطوف به بدی (بیماری و فقر) باشد عمل نکرده اند و مرتکب گناهی بزرگ نشده اند؟ اگر حتی بپذیریم که پزشکی که بیماری را از تن بیمار می زداید و یا نیکوکاری که فقر و درویشی را از انسان تهیدست دور میکند همگی به خواست خداوند عمل می کنند [۸] این پرسش مطرح می شود که آیا به راستی خداوندی که رقیب و دشمنی ندارد برایش آسان تر و منطقی تر و مناسب تر نمی بود که اصلا فقر و بیماری را نیافریند تا اینکه بخواهد مردم را بیمار و تهیدست نماید و سپس به انسان دستور دهد: «شما باید مردم را درمان کرده و فقر را از آنها دور بدارید»؟ حتی اگر بپذیریم که خواست خداوند پاداش دادن به پزشکان و نیکوکارانی که بر حسب نیک سرشتی [9] بیماری و درد را از مردم می زدایند و خوشبخت کردن ابدی آنها در بهشت است [۱۰]، این پرسش مطرح می شود که این چگونه آفریدگار بی خرد و ضعیف و ناتوانی است که از برای سعادت و نجات و خوشبختی تنها یک آفریده (پزشک، نیکوکار دهشمند) بسیاری از آفریده های بیگناه خویش را بیمار و تهیدست و نیازمند و مصیبت دیده می کند؟ حتی اگر بپذیریم که خداوند انسان بیمار و تهیدست را از برای بیماری و درویشی اش به بهشت و خوشبختی ابدی می رساند، این بدان معناست که خداوند از پاداش دادن در آخرت عاجز است مگر توسط مصیبت در جهان مادی در نتیجه چنین خدایی قادر مطلق نمی باشد. افزون بر این، از آنجایی که خشونت چنین خدایی در جهان مادی بدون انگیزه و بی خردانه و انکار ناپذیر است ، پاداش مینوی و اُخروی وی نیز شک بر انگیز و باور ناپذیر و منوط به خشونت وی در جهان مادی می باشد.بنابراین همانگونه که خشونت وی (فقر و بیماری) در جهان مادی بدون انگیزه است، پاداش اُخروی و مینوی وی نیز بدون انگیزه و پوچ می باشد و مسلم است که حالت آزادی (سعادت و خوشبختی و پاداش مینوی) بدون دلیل جایگزین حالت خشونت (فقر و بیماری) نمی شود.» [۱۱] باری پس از بررسی چکیده کلام الله در قرآن و احادیث بیشمار اسلامی به ویژه بزرگان مذهب تشیع، آشکار گردید که الله به عمد و دانسته آدمیان را به فلاکت و بیماری مبتلا می کند تا به حالت تضرع و خاکساری درآیند و عفو الهی را از قادر متعال خواستار باشند. بیگمان چنین خدای آزارگرایی بر خلاف ادعاهای مکررش هیچگاه خیرخواه بندگانش نبوده و دشمن بندگانش می باشد. همچنین دانستیم که در جوامع اسلامی از آنجایی که بیماری خواست الله و آزمون الهی برای شناخت بندگان مخلص الله می باشد، پزشکی که دست به درمان بیماران می زند مرتکب گناهی نابخشودنی شده و بر خلاف خواست الله که معطوف به بیماری است کاری را انجام داده، در نتیجه عقوبت الهی همیشه گریبانگیر او خواهد بود. اکنون که نگاه جوامع توحیدی ابراهیمی را به مسئله بیماری دانستیم، خوب است نگاهی به ایران باستان به ویژه ساسانیان بیندازیم و همچنین جایگاه بیماری و مسئله درمان آن را در اوستا و روایات پهلوی برسی کنیم. در بینش زرتشتی، اهورامزدا نیک مطلق و آفریدگار جهان هستی است. او خدایی است که بدی هرگز در او جایی ندارد چرا که مینوی آفریننده وی یعنی سپنت َ مینیو نیک است در نتیجه آفرینش اهورامزدا نیز نیک می باشد. اکنون ممکن است خواننده از خود پرسش کند اگر آفرینش نیک است و اهورا مزدا ذاتش معطوف به نیکی است، پس دلیل این همه شرارت و پلیدی در جهان هستی چیست؟ پاسخ اینست که در گاهان زرتشت زمانی که از سپنت َ مینیو که مینوی پاک و آفریننده اورمزد می باشد سخن به میان می آورد، از انگره مینیو (مینوی پتیاره) نیز سخن به میان آورده و او را با واژه یمه (همزاد) توصیف می کند و چنین بیان می کند که این دو مینو همستار (دشمن) یکدیگرند. [۱۲] در این بینش تمامی پلیدی های جهان هستی مانند بیماری نتیجه پتیاره آفرینی (پاد آفرینش، آفرینش مخرب) اهریمن می باشد و انسان درست کردار خویشکاری دارد که تمامی پلیدی های جهان مانند بیماری را رفع کرده و سلامتی و تندرستی را به جهان هستی بازگرداند. دینی / فرهنگی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 10 باری همانگونه که گفته شد در اوستا همواره پزشکان ستوده شده اند چرا که بیماری ها را درمان کرده و اهورامزدا را یاری می کنند. به زبان ساده تر پزشکان با درمان بیماری اهریمن را ناتوان کرده و کاری خداپسندانه انجام داده اند و کرفه (پاداش) اهورامزدا شامل حال آنها می شود. در رابطه با همین نگرش در بند ششم اَردیبهشت یشت چنین می خوانیم: «کسی [از پزشکان] به یاری «اشه» درمان کند. کسی [از پزشکان] به یاری دانش، درمان کند. کسی [از پزشکان] با کارد درمان کند. کسی [از پزشکان] با گیاهان درمان کند. کسی [از پزشکان] با مَنثَره(سخن اندیشه برانگیز) درمان کند. درمان بخش ترین پزشکان کسی است که با مَنثَره وَ رجاوَ ند(سخن اندیشه برانگیز ِ سپند، مقدس) درمان کند. [۱3] «درمان بخش ترین ِ پزشکان کسی است که با مَنثَره وَ رجاوَ ند(سخن اندیشه برانگیز سپند) درمان کند.» [۱۴] «آن که [بیماریهایِ ] اندرون اَشَوَ ن مرد را درمان کند، درمان بخش ترین ِ پزشکان است.» ]۱۵[ نکته ای که از این بند اَردیبهشت یشت قابل تامل می باشد این است که فرزانگان زرتشتی بهترین شیوه درمان را منثره درمانی نوشته اند. همچنین بعد ها در روایات پهلوی می خوانیم که موبدان زرتشتی بسیار در منثره درمانی چیره دست و پردانش بوده اند و حضور ایشان در منثره درمانی بسیار نتیجه بخش و سودمند برای بیماران بوده است. باری، به گمان برخی از پژوهشگران مانند آرتور کریستین سن، منثره درمانی محدود به خواندن پاره ای از نیایش های اوستایی است و چیزی فراتر از آن نمی باشد. [۱۶] اما به دید نگارنده، این باور کریستین سن نادرست است و منثره درمانی را نمی توان تنها به نیایش خوانی اوستایی محدود کرد ِ زیرا معمولا خواندن نیایش های اوستایی از عوام زرتشتی هم بر می آید و در این زمینه الزاما به موبد نیازی نمی باشد. بنابراین زمانی که اوستا و سپس روایات پهلوی از منثره درمانی سخن می گویند و آنرا بهترین شیوه درمان می دانند، بیگمان مسئله باید بسی فراتر از نیایش خوانی باشد و مربوط به دانش روانشناسی و گفتاردرمانی باشد و بر همین پایه می توان ایرانیان ِ زرتشتی به ویژه موبدان را پیشگامان دانش روانشناسی یا هتا گفتار درمانی نامید. باری همانگونه که گفته شد دانش پزشکی تنها محدود به اوستا نمی باشد و روایات پهلوی نیز گزارش های ارزنده ای در این زمینه به ما می دهند که همگی نشان از دانش بسیار بالای پزشکی زرتشتیان در روزگار باستان و هتا سده ها پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی دارد. برای نمونه در زمان ساسانیان ایران درستبد فرنشین (رییس) همه پزشکان جسمانی بود. اما از آنجایی که فرنشین همه پزشکان جسمانی و روحانی را زَ رَ ثوشتروتوم می خوانده اند، ممکن است به احتمال زیاد این لقب عنوان موبد موبدان بوده باشد. همچنین از بررسی دینکرد سوم، نکاتی بسیار مهم و ارزنده راجب پزشکی زرتشتیان استخراج می شود. ِ دانش در دینکرد پزشکان به دو دسته جسمانی و روانی (روحانی) بخش بندی شده اند و بر پایه همین بخش بندی سلامت و تندرستی نیز شامل تن (جسم) و روان می شود. در وی دئو داته [۱7] نیز سه گونه درمان تشخیص داده شده است: «کارد و گیاهان دارویی و منثره درمانی» و همانگونه که پیشتر گفته شد منثره درمانی (گفتار درمانی، روانشناسی) موثرترین و بهترین شیوه درمان می باشد. همچنین دینکرد گزارش کامل تری از شیوه های درمان می دهد بدین گونه که پنج شیوه درمان وجود دارد از گیاهان دارویی آتش، 3 منثره، ۲ این قرار: «۱ کارد، (مانند هوم، هذنئپتا، برسم، اسپند و...)، ۴ داغ. منظور از داغ احتمالا دود دادن عضو ۵ بیمار با برخی گیاهان دارویی بوده است. همچنین در مورد گیاهان دارویی در وی دئو داته چنین می خوانیم: «همه این گیاهان دارویی را با بزرگداشت و آفرین و نیایش برای درمان تن مردمان فرا می خوانیم... پایداری در برابر بیماری، مرگ، درد، تب، سردرد، تب لرزه، بیماری، «اَژَ نَ » [؟]، بیماری اَژَ هو َ [؟]، خوره، مار گزیدگی، بیماری «دوروکَ» [؟]، بیماری همه گیر، بد چشمی، ِ پوسیدگی و گندیدگی را که اهریمن به پتیارگی خویش برای گزند رسانی به تن ِ مردمان [پاد] آفرید.» [۱۸] اما نکته ای که شایان توجه است اشتباه دیگری از پژوهشگران دوره جدید مانند دینی / فرهنگی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 11 آرتور کریستین سن می باشد که این تقسیم بندی سه گانه درمان بیماری در وی دئو داته و نام بردن از درمان به وسیله آتش در دینکرد را ناشی از تقسیم بندی بقراط می نامند که می گوید درمان به سه روش آسان خواهد شد: «آنچه به وسیله دارو درمان نمی پذیرد، باید به وسیله آهن (منظور کارد) درمان کرد و آنچه که به وسیله آهن درمان نشود، باید با آتش درمان کرد و بیماری که با آتش درمان نشود، درمان ناپذیر است.» سپس چنین اظهار می کنند که ایرانیان از دانش پزشکی یونانیان متاثر بوده اند. در پاسخ به کریستین سن باید یادآور شد که برپایه روایات و گزارش های معتبر تاریخی، اندیشمندان و فیلسوفان یونان باستان مانند افلاطون، فیثاغورث، دموکریت و ... به شدت تحت تاثیر زرتشت و آموزه های مغان زرتشتی بوده و همواره تاثیرات مهم فکریفرهنگی از ایرانیان زرتشتی پذیرفته اند. همچنین بنابر گزارش معتبر و ارزشمندی از پلی نیوس، تنها در کتابخانه اسکندریه ۸۰۰ جلد کتاب به نام زرتشتی ثبت شده بود و این حجم از ادبیات و دانش ارزشمند و سترگ نشان از ارج و احترام بیکرانی است که اندیشمندان و فیلسوفان یونان باستان برای ایرانیان زرتشتی قائل بوده اند. جالب است بدانید که یونانی ها با همه دشمنی که با شاهنشاهی هخامنشی داشته اند، همواره برای آموزه های زرتشت و مغان زرتشتی احترام فراوانی قائل بوده اند. این احترام به اندازه ای است که در زمان شکست هخامنشیان و اشغال ایران به دست یونانیان، اسکندر مقدونی تنها ملت ایران را در کنار یونانیان شریف و نجیب می شمرد و باور داشت که تنها این دو ملت شریف سزاوار سروری بر همه ملت های آسیایی می باشند. [۱9] یا زمانی که سخن از پزشکی به میان می آید در نگاه نخست همه اذهان به سوی بقراط پزشک نامدار یونانی کشیده می شود اما زمانی که به عمل فوق حرفه ای و شگفت آور ِ چشم مصنوعی ۵۰۰۰ ساله در شهر سوخته بر می خوریم، معادلات بکلی وارونه می شود و کفه ترازوی دانش پزشکی همانند دانش فلسفی به سود ایرانیان زرتشتی سنگینی می کند و همین کاوش ارزشمند ۵۰۰۰ ساله در شهر سوخته، دلیلی استوار مبنی بر تاثیر گرفتن یونانیان از پزشکان ایران باستان می باشد. باری بر پایه وی دئو داته و روایات پهلوی، پزشک دانا و کارآزموده پزشکی بود که گیاهان دارویی را بسیار خوب بشناسد، کتاب زیاد خوانده باشد و با بیمار خوش سخن و نیکو کردار باشد. همچنین هر دو گروه پزشکان، هم پزشکان روان (روح) و هم پزشکان تن (جسم) می بایست آزمون های دقیق و دشوار ِ لازم را به بهترین شکل ممکن گذرانده تا وارد جامعه پزشکی شوند. پزشک تن نخست باید در درمان بیماری ِ یک دیو پرست پیروز می گشت تا بعد بتواند به درمان یک مزداپرست بپردازد. اگر پزشک در درمان سه بیمار دیو پرست ناکام می ماند، مادام العمر به وی پروانه پزشکی اهدا نمی شد و او از پزشکی محروم می گشت. [۲۰] شگفت آنکه در وی دئو داته هتا از دستمزد پزشکان نیز سخن به میان آمده است بدین گونه که دستمزد پزشکان و دام پزشکان نیز بسته به جایگاه افراد در خانواده، روستا، شهر و کشور تعیین می شد و به موقعیت پزشک یا دشواری بیماری بستگی نداشت و دستمزدهای گوناگونی مانند ارزش کوچکترین ستور (چارپا)، ستور میانه، ستور بزرگ، گردونه چهار اسب، یک خر ماده، یک گاو ماده، یک مادیان، یک شتر ماده، و (برای دامپزشکان) چارپای کوچک و یک خورش گوشت را در بر می گرفت. حتی دستمزدهای مینوی (که برابر پولی ندارد) هم مرسوم بود. برای نمونه اگر موبدی بیمار می شد و پزشکی به درمان این پیشوای دینی مبادرت می ورزید و سرافراز به مداوای او می گشت، یک نیایش نیک منتخب از سرودههای سپند اوستایی که در میان دینداران معمول بود، به او پاداش داده می شد. اما در مجموع بایسته بود که پزشک خوارک سالم و کافی، پوشاک درست و کافی و اسب تندرو و دارو و وسایل جراحی به مقدار لازم داشته باشد. بر عکس آن دسته از پزشکان که به جهت عدم رعایت مقررات پزشکی در درمان بیماران قصور می نمودند و یا به خاطر عدم توانایی و دانش اندک در حرفه خویش، موجب مرگ بیماران می شدند، علاوه بر محروم شدن از ادامه شغل پزشکی، جرائم نقدی و کیفر جزایی نیز به آنها تعلق می دینی / فرهنگی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 12 گرفت.[۲۱] بنابراین در یک نتیجه گیری کلی در رابطه با نگرش دین زرتشتی به مسئله بیماری می توان گفت که دین زرتشتی اهورامزدا را آفریدگار نیکی ها می داند و بدی در اورمزد جایی ندارد زیرا مینوی پاک آفریننده اورمزد سپنت ُ مینیو نام دارد. اما ماجرا همین جا پایان نمی پذیرد زیرا زرتشت در ادامه بیان می کند که سپنت َ مینیو که مینوی خدایی آفریننده اهورا مزدا می باشد، یک همزاد (به زبان اوستایی: یمه) دارد که در متضاد و همستار سپنت َ مینیوی ِ اورمزد می باشد و به طرزی غیر مستقیم به اهریمن اشاره می کند که ضد خدا بوده و مینوی پتیاره (مخرب) وی، انگره مینیو نام دارد. در این بینش، اهورامزدا تندرستی تن و روان را آفریده و اهریمن به سبب ذات پتیاره خود، بیماری را ایجاد می کند و به تباهی جهان نیک استومند (گیتیایی) می کوشد. از همین جا است که پزشکان خویشکاری (وظیفه) دارند بیماری را از بین برده و اهریمن را ناتوان سازند تا اورمزد را خرسند گردانیده و جهان هستی را از بیماری که سراسر تباهی آفرین است پاک گردانند. اکنون داوری بر عهده خوانندگان گرامی می باشد که کدام شیوه اندیشه را انتخاب کنند. نگرشی که بیماری را آفریده خدا دانسته و آن را برای بشر خیر قلمداد می کند یا نگرشی که بیماری را پاد آفرینش ضدخدا (اهریمن) دانسته و انسان را تشویق به درمان و بهبود بیماری می کند. پی نوشتها: سوره الانعام، آیه ۵9 ۱ ِ و َ لَقَد ْ أَرْ سَلْنا إِلى أُمَم ٍ مِ ن ْ قَبْلِک َ فَأَخَذْناهُم ْ بِالْبَأْساء ۲ و َ الضَّرَّ اء ِ لَعَلَّهُم ْ یَتَضَرَّ عُون ، سوره الانعام، آیه ۴۲ و َ أَخَذْناهُم ْ بِالْعَذاب ِ لَعَلَّهُم ْ یَرْ جِ عُون، سوره 3 زخرف، آیه ۴۸ ُ فِی مَرَ ضِ ه ِ أَرْ بَع ُ خِ صَال ٍ یُرْ فَع ُ عَنْه ُ الْقَلَم ِ لِلْمَرِ یض ۴ و َ یَأْمُر ُ الل َّ ُ الْمَلَک َ أَن ْ یَکْتُب َ لَه ُ نَوَ ال َ مَا کَان َ یَعْمَلُه ُ فِی صِ حَّتِه ِ و َ تَسَاقَطَت ْ ذُنُوبُه ُ کَمَا یَتَسَاقَط ُ وَ رَ ق ُ الشَّجَر (إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، جلد نخست، ) رویه ۴3 َ إِذَا مَرِ ض َ الْمُسْلِم ُ کَتَب َ الل َّ ُ لَه ُ کَأَحْ سَن ِ مَا کَان ۵ ُ یَعْمَلُه ُ فِی صِ حَّتِه ِ و َ تَسَاقَطَت ْ ذُنُوبُه ُ کَمَا یَتَسَاقَط ُ وَ رَ ق الشَّجَرِ . (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، رویه: ) ۱9۴ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱9۲ ۶ علل الشرائع، جلد ۱، رویه ۲97 7 ٌّ اللَّـه َ یَفْعَل ُ مَا یُرِ ید ُ (سورة البقرة آیۀ ۲۵3)، كُل ۸ ) مِ ّن ْ عِند ِ اللَّـه ِ (سورة النساء آیۀ 7۸ ِ وَ مَن یَفْعَل ْ ذَٰ لِك َ ابْتِغَاء َ مَرْ ضَات ِ اللَّـه ِ بَیْن َ النَّاس 9 ) (سورة النساء آیۀ ۱۱۴ فَأَثَابَهُم ُ اللَّـه ُ بِمَا قَالُوا جَنَّات ٍ تَجْ رِ ي مِ ن تَحْ تِهَا ۱۰ الأْ َنْهَار ُ خَالِدِین َ فِیهَا وَ ذَٰ لِك َ جَزَ اء ُ الْمُحْ سِنِین َ (سورة ) المائدة آیۀ ۸۵ شکند ویمانیک ویچار، مردان فرخ اورمزد ۱۱ دادان، برگردان صادق هدایت گاتها هات 3۰ بند 3 و هات ۴۵ بند۲ ۱۲ اوستا، وی دئو داته، فرگرد 7، بند ۴۴، ۱3 برگردان جلیل دوستخواه، جلد ۲، انتشارات مروارید اوستا، وی دئو داته، فرگرد 7، بند ۴۴، ۱۴ برگردان جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید اوستا، اَردیبهشت یشت، بند ۶، برگردان جلیل ۱۵ دوستخواه، جلد ۱، رویه ۲۸۸، انتشارات مروارید ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستین ۱۶ سن، برگردان رشید یاسمی، ویراسته حسن رضایی باغ بیدی، رویه 3۰۱، انتشارات صدای معاصر، تهران ۱37۸ اوستا، وی دئو داته، فرگرد 7، بند های ۱7 3۶، برگردان جلیل دوستخواه، انتشارات _ ۴۴ مروارید اوستا، وی دئو داته، فرگرد ۲۰، بند های ۱۸ ۵، برگردان جلیل دوستخواه، جلد ۲، _ ۱۴ انتشارات مروارید Cumont ,Fr Oriental religionen im rom ۱9_. Heident ,Berlin ۱9۲5 ,P ۱۲4: اوستا، وی دئو داته، فرگرد 7، بند های ۲۰ 39، جلد ۲، انتشارات مروارید _ ۴۰ اوستا، وی دئو داته، فرگرد 7، بند های ۲۱ 37، جلد ۲، انتشارات مروارید _ ۴3 دینی / فرهنگی جایگاه پزشکی در دین مزدیسنا واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 13 دینی / فرهنگی ستی ستی کیش مهرپر کیش مهرپر از توهم تا واقعیت از توهم تا واقعیت نگارنده: اردوان فرخ آییــن راز آلــود میترائیســم از جملــه ی آن دســته ـد ـی آن بایـ ـرای بررسـ ـه بـ ـد کـ ـی باشـ ـی مـ ـای دینـ باورهـ ـی ـام داد، پژوهشـ ـر انجـ ـه و فراگیـ ـد جانبـ ـی چنـ پژوهشـ کــه دامنــه ی آن از قــاره ی اروپــا آغــاز شــده و تــا ایــران و شــبهه قــاره هنــد را در مــی نــوردد، قدمتــش ـی را ـوام آریایـ ـخ اقـ ـای دور تاریـ ـزاره هـ ـوی هـ ـو در تـ تـ آن چنــان پیمــوده کــه بیــرون کشــیدنش کاری بــزرگ و جهانــی را مــی طلبــد. بــرای بررســی ایــن آییــن راز آلــود ســه زمینــه فکــری و دینــی را بایــد بررســی کــرد تــا بــه نتیجــه ای درســت و قابــل اعتمــاد رســید، ایــن ـای ـت وداهـ ـوان نخسـ ـی را میتـ ـری و دینـ ـه فکـ ـه زمینـ سـ کهــن ســپس متــون اوســتایی و در پایــان بررســی آثــار برجــای مانــده ی میترائیســم در اروپــا دانســت. دلیل آن که برای بررسی زادگاه و سرچشمه ی آیین میترائیسم نیازمندیم همزمان متون اوستایی و وداهای هندو را مورد پژوهش قرار بدهیم شباهت و یکسانی های است که میان این دو دسته از متون دینی وجود دارد، یکسانی هایی که به دلیل داشتن ریشه های مشترک قومی میان اقوام آریایی ایران و هندو وجود دارد. اقوام آریایی هندو ایرانی دسته ای از آریایی ها هستند که به دلایلی نامشخص در زمانی از هم جدا شده و یک دسته به هند کوچ کرده و دسته کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت؟ واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 14 دینی / فرهنگی دیگری به ایران آمدند، همین ریشه مشترک باعث شده تا بین وداهای کهن ِ هندو و کهن ترین بخش های اوستای ایرانیان اشتراکات فراوانی دیده شود، یک نگرش کلی به اوستا و ریگ ودا نشان می دهد واژه های مشترک به یک معنی که در هر دو اثر و مفهوم بکار برده شده است؛ تا جایی که گویی در آنها اختلافی نیست مگر برخی شکل های گویشی. از آنچه تا کنون بیان شد به خوبی روشن می شود که تاریخ ِ فرهنگ و باورهای دینی ایران باستان، با تاریخ فرهنگ و باورهای دینی قدیم هندوستان ریشه و اصل یکسان و نزدیکی کامل دارد و این قرابت و شباهت با خوانش ودا و اوستا نمایان می شود.[۱] اما چرا برای چنین پژوهشی تنها نباید به آثار برجای مانده از میترائیسم در اروپا اکتفا کرد و به هندو و اوستا نیاز برسی هم زمان این آثار، وداهای داریم؟ پاسخ این پرسش روشن است، چرا که از میترائیسم رومی اسطوره مدونی در دست نیست و آنچه در این باره گزارش شده است گمانه زنی و نظریاتی است که پژهشگران از بررسی و مطالعه آثار برجای مانده و به ویژه نیایشگاه ها و نقاشی ها و سنگ نقشها و حجاریهای ِ پیدا شده، برداشت کرده اند. مهم ترین آثاری که تقریبا کل اساس باورهای دینی اسرار میترایی را میتوان از آنها بازخواند، نیایشگاه های میترائی است. تفاوتهای جنبی از یکسو و نبود تفسیرها و برداشت های معتبر از منابع آن دوران از سوی دیگر موجب گردیده است که نظریات پژوهشگران در توجیه باورهای پیروان میرئیسم و تفسیر زبان مجازی و اشاره آثار باقیمانده هماهنگ نباشد. بیشتر پژوهشگران می کوشند مفاهیم آثار میترائی را به بیانی که با جهانبینی ایرانیان، رومیان و یونانیان کهن سازش داشته باشد توجیه کنند و کمتر اسطوره مشخصی را بیان می کنند. در این میان تعداد پژهشگرانی که میگوشند مفاهیم این آثار میترائی را با جهانبینی آریاییان کهن و به ویژه با جهانبینی ایرانیان ِ زرتشتی سازگار سازند بیشتر است. این پژوهشگران با استفاده از هر گونه توجیهی تلاش میکنند وانمود کنند دین یا باوری به نام مهر پرستی یا میترائیسم در میان آریایی ها به ویژه ایرانیان پیش از زرتشت وجود داشته و همین دین بوده که به روم و اروپا رفته و در آنجا گسترش یافته است. این در حالیست که چنین برداشتی نشان میدهد این از ساختار دینی هندو ایرانی های پژوهشگران پیش از زرتشت شناخت کافی ندارند و از همین رو در پژوهش های خود به بی راهه رفته و نتیجه گیری های نادرست را ارائه کرده اند. دراین مقاله ما به بررسی ریز آداب و رسوم و باورهای آیین میترائیسم نمیپردازیم که این مهم خود میتواند مقاله ای موضوع پژوهشی بسیار گسترده باشد، که اکنون میخوانید به موضوعی خواهد پرداخت که سالهاست در میان بسیاری از پژوهشگران و علاقه مندان به آیین میترائیسم از اصول اساسی به شماررفته است، بسیاری از این پژوهش ها بر اساس همین پیش داوری و پیش فرض ذهنی انجام شده و به نتیجه گیری های نادرستی رسیده است. پیش فرضی که میترائیسم را دینی با ریشه ای هندوایرانی (آریایی) میداند که از این اقوام به اروپا نفوذ و در آنجا گسترش پیدا کرده است و بر همین اساس به چنین نتیجه ای میرسد که باور دینی ایرانیان و آریایی های پیش از زرتشت مهرپرستی یا میترا پرستی نام داشته. فرانتس کومُن یکی از پژوهشگرانی است که در شناخت آیین میترائیسم اروپایی چنین راهی را پیموده است، این پژوهشگر در کتاب خود با عنوان آیین پر رمز و راز میترایی در توجیه این مسئله که مهر یا میثره(میترا) در وداهای کهن تنها یکی از خدایان بسیار زیاد هندو بوده و هیچ گونه برتری و سروری نیز بر خدایان دیگر ودایی ندارد این گونه بیان میکند: « با این همه (مهر یا میترا) در سرودهای ودایی و آثار دیگر هندوها اهمیت و جایگاهی را که در اوستا برایش قایل شده اند از دست داده و یادمان های او اندک و خاموشانه و نارساست. یا آنچه که بوده به تدریج از بین رفته و یا آنچه که به تقیق نزدیک و سازگار است، دانسته و بر پایه ی انگیزه هایی او را کنار گذاشته اند. این دانسته عمل کردن، درباره برخی از خدایان هندوها و ایرانیان و همچنین مواردی دیگر نیز قابل ملاحظه است؛ و چه بسا خدایان بزرگی که پس از جدایی هندو ایرانیان، میان ایرانی ها بسیار تنزل مقام پیدا کرده و گاه به عنوان دیو _یعنی خدای باطل وغیر قابل پرستش معرفی شده است _ نیز ایرانیان در اوستا کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت؟ واج نامه - ماهنامه فرهنگى خبرى مَ زدیَ سنا - آبان ماه 3759 15 دینی / فرهنگی و منابع پهلوی برخی از خدایان هندوها را از یاد فرو هشته اند. همین عمل و مقابله از سوی هندوها نیز انجام شده است.»[۲] از این نقل قول به خوبی پیداست که فرانتس کومن به این دلیل که نتوانسته از وداها که ساختار دینی آریایی های کهن را به خوبی نشان می دهد هیچ سندی برای اثبات ادعای خودش که پیوند میترائیسم رومی با یک دین خیالی به نام مهرپرستی ایرانی یا آریایی باشد بیاورد، دست به دامان توجیه تراشی های بی اساس شده است. خیال پردازی ایشان درباره کم رنگ شدن تدریجی نقش مهر یا میثره در وداهای کهن از بنیان نادرست است، همانگونه که پیش تر درباره وداهای کهن گفتگو شد در ریگ ودا بارها نام میثره (میترا) در کنار وارونا به عنوان یکی از خدایان قابل ستایش و پر ارزش آورده شده و به آن ارج بسیار گذارده شده است، از این گذشته همان گونه که تمام پژوهندگان آیین هندو میدانند در ساختار فکری آیین هندو اصولا خدایان بیشماری وجود دارد و دلیلی بر آن نیست بی جهت خدایی از این ایزدکده بیرون رانده شود، نمونه ای نیز که ایشان برای اثبات سخن خود بیان کردند و فرمودند که در ایران دئوه ها این دستهی خدایان آریایی به مفاهیم پلیدی تبدیل شدند و همچنین اشاره ایشان به تبدیل شدن اسوره ها(اهوراها) در آیین هندو به مفاهیم پلید دینی چیزی را در راستای ادعای ایشان درباره میثره(میترا) اثبات نمیکند چرا که در تمام منابع هندو همواره میثره(میترا) به عنوان یکی از خدایان هندو ستایش شده و در هیچ بخشی از آن میترا دارای مفهوم دینی ِ بدی نشده است، این در حالی است که سرنوشت اسورهها(اهوراها) در آیین هندو و دئوه ها در اوستا چیزی جز این بوده است. دئوه ها در هیچ بخشی از اوستا جز در مفهوم پلید و بد آورده نشده اند، سرنوشت اهوره ها در آیین هندو نیز همین گونه بوده و درهیچ بخشی از تاریخ هندو پس از پیدایش دین زرتشتی در ایران، به همین اسورهها درمفهوم نیک به کار نرفته.[3] دلیل است که استناد کردن، این گونه سخنانی از برخی پژوهشگران دربارهی وجود داشتن دینی به نام مهرپرستی درمیان آریایی ها نه دارای ارزش پژوهشی است و نه قابل اعتماد، چرا که برای اثبات چنین ادعایی به جای چنگ انداختن به عالم خیال باید اسناد قابل اعتمادی یافت و ارائه کرد و از هرگونه خیال پردازی پرهیز کرد. کیش مهرپرستی، از توهم تا واقعیت؟