صدای : عنوان شده غرق از فمینیستی گروه : امضا برای زنان خانه : زیر رهایی و توانمندسازی Illustrations by Peter Strain داستان : توضیحات مراکز از مهاجر زنان یونان خارجی بازداشت spiti.gynaikon@gmail.com عملیات مقررات عزیمت از قبل های بازداشتگاه 21 ماده زندانیان حقوق شود می آنها شامل زیر حقوق شوند می نگهداری بازداشت مراکز در که خارجیانی : اجتماعی روانی حمایت و تشخیص همچنین و دارویی و پزشکی های مراقبت بازداشتگاهها امنیتی قوانین نقض عدم به مشروط دینی واجبات بلامانع انجام برابر رفتار (...) حقوقی کمک ارائه توانایی، عدم صورت در و وکیل به دسترسی (...) آنها حقوق از بلامانع اعمال و آنها شخصیت به مطلق احترام کند دریافت بازداشتگاه نگهبان از را فردی نظافت و نظافت جهت لازم اقلام سه خارجی، اتباع خروج از قبل های بازداشتگاه از مراقبت با کافی تغذیه دریافت حین در شده عرضه های کتاب و مجلات ها، روزنامه از اطلاع برای و روز در بار امانت کتابخانه به دسترسی همچنین و بازدید زندانیان حقوق 2 ، الشرطة قسم إلى الاعتراضات تقديم يمكن ، الاعتقال من ساعة 48 غضون في شفهيًا أو كتابيًا إما القرار نص ينص أن يجب الترحيل أمر يصدر الاعتقال من أيام ثلاثة غضون في عن الإغفال ونتائج لممارستها الزمنية والمهلة ، الاستئناف إمكانية على صراحة الترجمة طلب لك فيحق ، القرار نص من ما شيئًا تفهم لم إذا أنه تذكر ذلك الموعد محام مع التواصل وكذلك ، للقرار الرئيسية للنقاط الشفوية أو الكتابية جدًا المهم ومن بالقرار الإخطار تاريخ من أيام 5 هو الاستئناف لتقديم النهائي القرار بإلغاء المطالبة على قادرين سنكون ، فقط الرفض حالة في لأنه ، ممارسته المختصة المحكمة أمام المهم ومن بالقرار الإخطار تاريخ من أيام 5 هو الاستئناف لتقديم النهائي الموعد بإلغاء المطالبة على قادرين سنكون ، فقط الرفض حالة في لأنه ، ممارسته جدًا مما ، الترحيل أمر تنفيذ أيضً ا الاستئناف يوقف المختصة المحكمة أمام القرار بالترحيل الأمر يمكن لا أنه يعني الإلغاء طلب تقديم فيجوز ، رد دون أيام ثلاثة انقضت أو الاستئناف رفض تم إذا طلب يوقف لا أيام الثلاثة فترة انقضاء أو الرفض من يومً ا ستين غضون في بوقف طلب تقديم الوقت نفس في الجيد من لذلك ، الطرد قرار تنفيذ الإلغاء القرار تنفيذ اخراج صورت در قانونی حفاظت 3 Dissolve Me Canvas Art Print by Dániel Taylor | iCanvas ساعت 15 الی 14 امسال تابستان شدم نزدیک پسرم به دوباره چون خوشحالم و شد رد ام پناهندگی ... ام نکرده تمام مدارکم با را داستان هنوز ... کشیدم زحمت خیلی شود می صادر 2019 فوریه در تصمیم که دادم نظر تجدید درخواست ... . هستم نگران ! ناب کابوس یک روز، ۴۰ ... کنم شروع کجا از دانم نمی رالی، پتروس مورد در و ک الف، ز، س، مثل بودیم ارتباط در هم با که دخترها از بعضی برای خوشحالم !!! بیرون ها سلول از و خوبن الان همشون هم و بود آرام هم کردیم تجربه ما که چیزی آن بگویم؟ چه ما با پلیس رفتار مورد در و بود بسته که بود آب شیر راهرو توی نداشتیم آب ما همه از اول سخت بسیار روغن در غرق غذا داد می لوله بوی میخوردیم که آبی خوردیم می آب ها توالت از زمین روی را غذاها بودیم مجبور که بود این آن از بدتر طور همان روز به روز و بود استفاده میوه آب کارتن یک از کوچک میز یک برای دادند نمی اجازه چون بگذاریم کنیم دارم هم معده مشکل من بخورم روغن نمیتونستم چون کردم استفراغ روز ۴۰ چیزی تا آنجا، و اینجا گذاشتند، ساندویچ برایم دخترها نکردن عوض منو منوی ... بخورم به سیمانی های دال روی ساس، از پر کثیف ها تشک خوابیدیم بالش بدون هیچ و بودند ما های تخت ها این ... قبر مثل متر، ۲ طول و متر سانتی ۵۰ ارتفاع برای ضروری موارد از یک هیچ و نبود آن داخل چیزی گذاشتن برای کمدی جا نداشت وجود شخصی بهداشت او به فقط زن پلیس و داشت درد بود، مریض خیلی « س » بار یک آید می یادم من به او و ." بگیرید تماس دکتر با هستی؟ چی منتظر : زدم فریاد کرد می نگاه کنیم صبر بیایید نباشد درست شاید زند، می بلوف او شاید " : گفت ..." درد از بود، کرده ورم و داشت تب داشت، درد بود، مریض خیلی « ز » دیگر روزی بود شده مصادره که دور وطن در کرد، می مصرف دارو ها سال و برد می رنج کلیه بگوییم آنها به اگر حتی / زن پلیس .. او به التماس از بعد دادند می مسکن فقط و نکردند باور را ما حرف ... تفاوتی بی و گرفتید تماس پلیس با شما و گرفتم تماس شما با که بود موقع همان به آنجا از و بازداشتگاه پزشک مطب به را او بلافاصله و شد قطع ناگهان آنها را او صدای و ببرند دکتر به را او که زد فریاد زنی دیگر بار بردند بیمارستان او به همبندانش از یکی اگر حتی کرد می غش او بود مریض بسیار او نشنیدند، دیگر زندانی و داخل به کرد، رو و زیر را زبانش میرد، می دختر کرد، نمی کمک دارو بدون صرع، تشنج ... بکشد بیرون را او توانست و کرد کمکش ... 2018 نوامبر رالی، پترو 5 وطن به رفتن : بود این جوابشان کردیم شکایت وقتی ... ... زمستان سرمای در کنیم، التماس گرم آب شستشو، برای شدیم مجبور بارها تا داشت، نفر یک که ای کیسه چای یک بگویم؟ چه نخوردیم، هم قهوه چای، حتی یک شیرین، چیز یک شیر، لیوان یک ندیدم من گذاشتیم اشتراک به را آن بار ۶ و ۵ ندیدیم میوه یک ما ... هرگز چیزی، کروسان، یک مرغ، تخم ... برایم و بیایند که نداشتم دوستانی کردم می زندگی آتن در ها سال که ای جزیره از من بار یک برای فقط بگذاریم، اسم توانستیم می بیاورند غیره و قهوه توالت، دستمال بودم گفته را دیگری نام چون بیاید نتوانست کردم پیدا را کسی وقتی و ماه در و کردند می تمیز را آن و شدند می بلند همیشه زن سه دو بود کثیف بسیار مکان دارد وجود آنجا در پشه و سوسک زیادی تعداد کردند می تمیز هم را ها توالت ... بگویم را اینها چگونه دانم نمی ... وسط در سوراخ با پایین، حوض، بدون توالت خود سلول کردن تمیز برای حتی زنان از برخی کنیم بلند را بقیه کردیم سعی ما نشدند بلند ما های سلول و شد وارد بار سه پلیس کردم، زندگی آنجا من که روزی ۴۰ طول در مخدر، مواد دنبال به آنها ... خوابیدیم که شب نیمه از بعد کردند، یکسان خاک با را و خیر جا همه مثل دارند وجود هم آنها متأسفانه زیرا بودند، غیره و همراه تلفن یا فروش برای مختلفی چیزهای پلاستیکی کیسه یک در ... هستند هم کنار در شر از برخی سلول تا گرفته معتاد زن چند های سلول پنجره از رفت، پایین مبادله بالعکس و پایین طبقه مردان، در را او بار یک آید می یادم ... غمگین های داستان با هستند آنجا خوبی دخترهای برای خواست می و کرد می گریه وقفه بی زن و کردند جدا فرزندش از فرودگاه ساعت از بعد نکردند رها را او و بزند تلفن یک فرزندش های حرف به دادن گوش شب ۱۰ .. کسی است مهمی بسیار عمل ً واقعا دهید می شدگان بازداشت به که پیشنهادی که بود آنجا !! است بزرگی امید بینی، می نزدیک از که کسی کند، می فکر تو به که است مهم چقدر و معناست چه به ً واقعا آزادی فهمیدم برای رالی پترو مورد در فکری هر ها، مدت از پس امروز، حتی بخواهید، را راستش کند می ایجاد ناخوشایندی حال من مثل همه ما نیست مهم چیست، و کجاست از نیست، مهم انسان رنگ درد در با نوازش، گرفتن، آغوش در با کردیم، می حمایت همدیگر از ما آنجا در هستیم هم هر بودیم هم با که هایی شادی در اما کردیم نمی صحبت زبان یک به اینکه وجود و بلند های زدن کف با و شدیم می جمع هم دور آمد می دختری آزادی حکم وقت هم غم و شوق اشک با ها وقت خیلی ... کردیم می خداحافظی شادی های گریه زمان تا شدیم می جمع سلول در پایکوبی و آهنگ با بود، سخت که هم چقدر هر گاهی دراز رختخواب در مدام که را هایی خانم ! بگیریم جشن را او آزادی یا تولد جشن باشند ما کنار در تا کردیم جمع هم را بودند کشیده 6 مختلف کشورهای دختران هنوز کردیم فرار بازداشت حالت از مدتی برای حداقل رقصیدند می را خود محلی رقص به کدام هر که دارم یاد به را پیدا را ریتم تا کرد می استفاده طبل عنوان به آن از که داشتیم مقوایی جعبه یک صدای با آنها و شد شنیده پایین پسرهای توسط ما های رقص و ها آهنگ کند دهیم ادامه تا کردند تشویق را ما بلند ... و آمدند می همیشه داد، شادی اجازه ما به کوتاهی مدت برای پلیس متأسفانه گرفتند می را ما جلوی قهوه با ما کرد می درست خوکچه که دارم یاد به را فیلیپین از دختری همچنین کرد درخواست او از که هرکسی برای بودیم خوب و بافت را موهایمان او و رفتیم داد انجام را کار این ، .... گرم هوا وقتی ً مخصوصا داشتیم، مشکل موچین و تیغ بدون زائد موهای رفع با ما با بودیم بلد ما از یکی ... کردیم پیدا حلی راه دلیل همین به اما است بدی چیز بود، گذاشتیم، قرار بکشیم بیرون را موهایمان مصرف یکبار پلاستیکی دستکش یک اپیلاسیون را ما گفتیم، می دکترمان به که ایران از ز و غیره و شما فردا من، امروز کردیم را کار این ما اما دارد درد خیلی کردند کند درست نخ با را ما ابروهای بود بلد دیگری دختر زنان روزانه که دارد وجود بزرگ تردمیل یک بگویم که کردم فراموش همچنین ساعت یک دقیقه ۴۰ رفتند می آنجا به دویدن و روی پیاده برای زیادی دنبالش آنها از تعدادی و داد می درس ما به و بود ایروبیک ژیمناستیک دختر یک کنیم استفاده بدنسازی سالن عنوان به سلول از بودیم گرفته تصمیم رفتند می کنیم برآورده را خود نیازهای از بخشی توانستیم ما بنابراین و گذشتند می آنجا از که مردمی و ها ماشین ... کردم می نگاه جاده به داخل از ما از کدام هر اگر کنم می فکر رایگان است مهم چقدر آنجا در بودن که فهمیدم بهتری های انسان کردیم، می زندگی آزادی از محروم بازداشتگاه، در مدتی می تر نزدیک مردم به دادیم می بیشتری ارزش کوچک اتفاقات به شدیم، می کند نمی متفاوت را ما پوست رنگ و هستیم شبیه چقدر که دیدیم می شدیم ... 7 8 Zuhair Hassib Michal Mozolewski, Acrylic textures پنج به من سالمه 23 من هستم عراق کردستان اهل و است « س » من اسم در سال دو من کنم می صحبت آلمانی و فارسی انگلیسی، عربی، کردی، زبان کودکی از کردم می کار هم و خواندم می درس هم خواندم میکروبیولوژی دانشگاه به مردان به نسبت کمتری احساس تا کند می تلاش جامعه که کردم می احساس پا زیر را زنان سایر و من حقوق همیشه جامعه مردان کند ظلم من به و بدهد من آنچه بودم موظف من دهم انجام خواستم می که را کاری توانستم نمی گذارند می دهم انجام خواستند می اطرافیانم سایر و ها همسایه عموها، عموها، پسر که را برای نه و کردم می زندگی نظر تنگ و کار محافظه سواد، بی افراد برای فقط من خودم عراق جنوب در خونین جنگ سابق سرباز آمریکایی، یک عاشق بیستم، دهه در قبول که ای خانواده نه و بود خوب کدامشان هیچ با که پسری نه متاسفانه بودم هستند ضعیف چقدر که شدم متوجه آن از بعد باشم داشته رابطه او با من کردند پیشنهاد عمویم که چیزی هر به بودم موظف من نداشتم گیری تصمیم قدرت من دیگر اینجا که فهمیدم بعد وسطش پسر با اجباری ازدواج حتی بگویم، بله کرد آزادی آوردن دست به برای آید می بر دستم از کاری هر باید و نیست من جای او و بود قدرت در عمویم بود، نخواهد آسان چیز همه که دانستم می دهم انجام زنده گذاشت نمی بگذارم پا زیر را او قوانین اگر و بود کار محافظه یوسلی یک بمانم خارج منزل از ۱۳۹۵ / ۰۸ / تاریخ۲۶ صبح ۳ ساعت سرانجام رسید ذهنم به فرار فکر دارد سال ۲۱ فقط او شدم بار چندین و هستم تنها من که دانستند می قاچاقچیان و کردم پرواز ترکیه به من دوره آن دهم نجات را خود توانستم خوشبختانه کنند تجاوز من به کردند سعی عین در و دهم انجام تنهایی به را چیز همه کردم می سعی زیرا بود، سخت بسیار کنم محافظت خودم از حال می او به دلار ۵۰۰۰ باید که کردم پیدا قاچاقچی یک ترکیه، در اقامت هفته ۵ از بعد بیاورد اروپا به مرا تا دادم، قایق با ۲۰۱۸ / ۱۰ / ۲ تاریخ در بالاخره کنم خرج دلار ۳۰۰۰ از بیش توانم نمی گفتم او به بودند کوچک های بچه و باردار زن یک با نفر ۶۰ کردم ترک را ترکیه متری ۹ ۹ نه بود، متری ۱۵ نه قایق بودند، گفته دروغ ما به چیز همه درباره ها قاچاقچی شروع مردم خوردن آب نه و خوابیدن برای جایی نه بود، خوابی نه بود، متری بودند که جایی در کردن ادرار زدن، فریاد پانیک، حملات زدن، جیغ به کردند مردم ناگهان و رسید ایتالیا به تا کشید طول عظیم امواج زیر شب چهار و روز سه می آب پایین طبقه در کوچکی سوراخ از قایق زیرا کردند کشیدن جیغ به شروع داشته را مادرم آغوش آخرین اینکه بدون کردم می احساس ساعات آن در چکید تهدید را ناخدا و داشت دست در چاقویی مردی میرم می خداحافظی بدون باشم، ماند، نمی قایق این اما بگیری، را پولت تا بروی ایتالیا به خواهی می دانم می : کرد هدایت را کشتی من و کشت خواهم را تو کوچک، شهر یک به تا نکنی، رانندگی اگر «. کرد خواهم کردستان .S 2018 دسامبر 3 10 آنها دهند نجات را ما و بیایند تا گرفتند تماس یونان پلیس با من جمله از ای عده برایشان داشتند که ضعیفی بسیار فای وای با بودند آن در که را محلی حتی کنند پیدا را ما نتوانستند گفتند ما به گرفتند نادیده را ما اما فرستادند، . . . کوچک شهر نزدیکترین به تا داد تغییر را کشتی مسیر ترسیده، کاپیتان، سپس رسیدیم آنجا به تا کشید طول ساعت ۱۰ برسد که بود روز ۴ دهد نجات را ما که خواستم خدا از قلب صمیم از که بود بار اولین خواهد می خدا انگار برد، می خوابم که کردم احساس یکدفعه اما بودم، نخوابیده قایق سمت به قایق از مردم شدم بیدار وقتی کنم فراموش مدتی برای را ترسم در سرانجام متری ۱۵ تا ۱۰ فاصله در برسند، خشکی به تا پریدند می نجات های بوسیدن به شروع و رسیدیم زمین به ۱۶ : الی۰۰ ۳ : ساعت۰۰ از ۱۰ / ۰۵ / ۱۳۹۵ تاریخ کردیم زمین های خانه با کوچکی شهر در بدانیم بخوانم توانم می آنچه از خواستیم می سپس آنها و گیتیو نام به شهری در هستیم، یونان در که گفتم مردم به هستیم کجا خالی نکردند باور را من حرف کردند فرار مست مردان مانند سرگیجه گرسنگی، و سرما از همه کمک دیگران به " : گفتم گذشته روز که آوردم یاد به زدند می خون هنوز ها بعضی نکنم، ترک را آنها گرفتم تصمیم بنابراین ، " نیست خوب شما حال اگر حتی کنید و بودم دیگر نفر ۱۰ با من کردم می صحبت انگلیسی که بودم کسی تنها من زیرا می آتن سمت به اتوبوسی بعد، خوابیدم کوچک کلیسای یک جلوی ساعتی چند است گرفته تماس آنها با راننده که فهمیدیم شد متوقف ما راه در پلیس رفت قدیمی استادیوم یک در را ما آوردند را دیگر نفر ۴۹ و کردند دستگیر را ما همه یونانی کلمه اولین آوردند غذا مقداری و کثیف پتوهای برایمان و گذاشتند فوتبال می بازی فوتبال که بچه چند توسط ، " باش زود گرگوری " : بود این شنیدم که سوار و زدند دستبند من به کردند جدا زنان از را مردان روز دو از پس کردند جنایتکاران کنار در سلولی در را آنها آنجا در کاراکولی فرستادند و گشت ماشین دادم دست از را عقلم ً تقریبا . . . عزیزم بودم سلول این تو روز ۸ من کردند زندانی ترس با کثیف جای یه کردند می نگاه من به شب های نیمه و شدند می رد مردها زیاد منتقل الینیکو خارجی اتباع بازداشتگاه به مرا 14/10/2016 تاریخ در سرانجام باش آرام بیرون، روی می دیگر هفته چند نباش، نگران " : گفتند من به آنجا نکردند شد توهین من به دلیل بی بار اولین برای آنجا کنند چک را کوچولو کیف و تو تا تلفن، پلیس کردند، می زندگی وحشتناکی وضعیت در زنان دیگر نفر ۷۰ و من فکر در که بودند دخترانی داشت، دست در را ما جواهرات بهداشتی، لوازم پول، و سال یک شویم می خارج آنجا از کی که دانست نمی کس هیچ بودند، خودکشی کثیف حمام کیفیت، بی غذای شد نگهداری آنجا در غیره و دیگر ماه ۹ قلب و ذهن با یونانی زبان به پلیس افسران نبودند ما فکر به بودیم، مریض وقتی سوق روانی اختلالات به ابتلا سمت به را زندانیان از بسیاری آنها کردند بازی ما داشتم پانیک حملات روز در بیشتر یا بار سه دادند های گروه و زنان خانه دوستان اما آنجاست، خدا فقط کردیم می فکر ما برای آنها بودیم آنها خانواده اعضای از یکی انگار بودند آنجا همیشه ما همبستگی آوردند همبستگی و عشق تلفن، کارت لباس، کلوچه، شکلات، آرایش، لوازم ما ! ! ! ! ! 11 بزدل فرمانده رفقا، تظاهرات از پس بود خواهد دشوارتر بسیار شرایط آنها بدون در خارجی اتباع سوم طبقه به را ما گرفت تصمیم یونان خارجی زنان بازداشتگاه ببرد رالی پتروس را من پول که کلاهبردار وکیل یک اینکه از بعد بودم، آنجا دیگر نیم و ماه دو من نکرد کاری هیچ و دزدید را ما پول بقیه، مثل ً تقریبا بود، دزدیده شدم خارج آنجا از ۱۳۹۶ / ۰۳ / ۱۳ تاریخ در آزادی برای همیشه " گویم می من "! مرگ یا آزادی " : بزنند فریاد دارند عادت مردم نیستی سرباز تو زیرا ، " بجنگ آزادی یا ایستاد ما کنار در هم آزادی از بعد حتی و داشت ادامه هم رالی پترو در زنان خانه بودیم هم با ما برای همبستگی بازارهای در فاشیستی، ضد نژادپرستی، ضد تظاهرات در ما رفقایمان و دوستان که مختلفی دستی صنایع در شده، بازداشت پناهندگان برای آنها کردیم شرکت بودند، داده پیشنهاد آنها از حمایت برای و بودند ساخته داشتند همبستگی برای آشکار فراخوانی ما یک ماهی کنند جمع ما به کمک برای را وسایلی تا خواستند کمک جا همه از آنها با و گرفتیم تماس آنها با داشتند جدی مشکل که زمانی بیایند که بودیم منتظر بار نبودیم نامرئی ما دادیم را صدایمان شنیدن فرصت هایشان گلایه در عمومی افکار تا دادند ترتیب زندانی زنان درباره را هایی بحث و رویدادها آنها همچنان و بود مدارک و اسناد کمبود که " جنایت " مورد در حبس، شکنجه مورد شوند مطلع دارد، وجود به باید کنم می احساس اما هستم، اروپایی کشورهای از دیگر یکی در اکنون من تعادل و طرد جنسی، تبعیض مرزها، شهر، علیه دهم، ادامه آنها با مبارزه است مسلط جهان کل بر که قدیمی، پدرسالاری افتاده اتفاق خوب و دیگر چیزهای خیلی اما باشید، ندیده زیادی چیزهای امیدوارم یک در را زندان دوران این که است سخت خیلی کسی برای حال، این با است به دانستم، می آزادی سرزمین کشورم ترک از قبل که سرزمینی در اروپایی، کشور بیاورد یاد . . . را بودند من با که زنانی تمام داستان و رالی پتروس بازداشتگاه خواب دیشب بیدار خواب از وقتی بودند شده زندانی ها زن همه کنار در دیگر بار یک گویی دیدم شده تمام من برای که شدم متوجه بعد کمی اما داشتند، بدی خیلی احساس شدم است . . . بودید آنجا قبل سال شما کنم می آرزو مبارک و مبارک کریسمس شما همه برای که بینید می حالا و بگیرید جشن و بروید بیرون توانستید می که داشتید آرزو و داخل در خود زمان از که است این مهم گیرم می جشن من و هستید بیرون شما خوبی دوستان گرفتم یاد فارسی خانه داخل در من ببرید را استفاده حداکثر خانه گرفتم یاد زیادی چیزهای دیگران به کمک نحوه و همبستگی مورد در کردم پیدا 12 چیز همه هستید یونایتد وقتی زیرا باشید، خواهر جهنم این در عزیز، های خانم را آزادی به امید بگیرید، جشن آنجا در خود خواهران با را کریسمس است تر آسان از را آزادی امید ! شد خواهد خوب چیز همه روز یک روز، یک ندهید دست از ! نده دست ! ! ! ماست سلاح همبستگی ! ! ! ! کنیم فراموش را آن نباید هرگز ما 13 14 Molly L Pinterest Ciel&Sebastian, Kuroshitsuji. Nightmares have hands ۱۹ تعداد دیگر بار بود رالی پتروس بازداشتگاه از ما بازدید آخرین ۲۰۱۹ دسامبر اتیوپی، اندونزی، یافت افزایش مختلف کشور ۱۵ از زن ۵۰ به شدگان بازداشت بلاروس، تبت، چین، کامرون، ایتالیا، ایران، گرجستان، افغانستان، آلبانی، از برخی آنها، با صحبت برای ما تلاش در ترکیه و سوریه سومالی، نیجریه، موقعیت مورد در زنان آزادانه بیان از که بودند نزدیک قدری به پلیس افسران انتظامی نیروی افسران از برخی رفتار کردند جلوگیری کردند می تجربه که هایی بود آمیز تحریک ما به نسبت نیز از " : گفتند ما به آنها و شدیم منع روسری پوشیدن از ما " : معمولی شهادت یک هستید مسیحی اینجا شما ! نه اینجا باشید، مسلمان توانید می شما بعد به اینجا ..." سه دو آمد، می بیرون حمام از داشت آلبانی از جورجینا وقتی " : دیگری شهادت او به ورودی کوچک پنجره از دارد، نظر زیر را ما همیشه که آبی چشم پلیس بار، های دوربین به اگر ". ببینم را بدنت خواهم می من بینداز را خود حوله ": زد فریاد دید خواهید را وضعیت کنید نگاه ما طبقه ..." قرار نامناسبی وضعیت در افراد از بسیاری سلامت وضعیت حال، عین در اقدام هیچ اورژانس، عنوان به نفر دو درمان برای ما فشارهای علیرغم و داشت کریسمس روز در هستند بیمار شدت به همچنان آنها است نشده انجام اساسی از شدیم مطلع زن چند غذای اعتصاب احتمالی آغاز از زندانیان بستگان طریق از که کردند شکایتی / نامه در خود تجربیات نوشتن به شروع آنها ما، ملاقات بعد روز کنیم، تصور توانیم می فقط ما که را آنچه خود صدای با که جایی آید، می ادامه در کنند می توصیف می که مختلف کشور از۶ زنانی شود علنی آنها نامه خواهند دست از را چیز همه وقتی ترسی نمی چیز هیچ از دادی ... در کنید تبلیغ همه شنیدن برای را آن شود شنیده جا همه در باید آنها صدای حقوق از که نهادهایی و ها سازمان بگذارید کنید بحث آن مورد در خود جلسات و مهاجران نمایش با و بردارند ما تمسخر از دست کنند می صحبت بشر کنند بازی شود می نابودی به منجر که پناهندگان ندارد وجود رالی پترو در جشنی هیچ 16 یکدیگر به که همبستگی و شجاعت خاطر به را آنها و ایم ایستاده آنها کنار در ما کنیم می تحسین دهند می نشان ... غیرقانونی نه نامرئی، شخص نه دارند حق ما سرکش خواهرهای مرزها شدن باز و ها بازداشتگاه لغو برای غیرقانونی ستیزانه زن و نژادپرستانه رفتارهای از جلوگیری برای روحی و جسمی کلامی، های شکنجه کردن خرد برای است تر قوی ها سلول همه از آزادی شور ها زندان و ها میدان ها، خیابان در نیستند راهبه مهاجر زنان رهایی و توانمندسازی برای زنان خانه : زیر از فمینیستی گروه : امضا spiti.gynaikon@gmail.com 17 را خود انسانیت همه که است بدبختی و وحشتناک مکان قدری به مهاجرت اداره سوء اذیت، و آزار گفتن، دروغ نیست قانونی چیز هیچ اینجا کنند می فراموش ... توهین شتم، و ضرب بدرفتاری، کثیفی، شدن، طرد بیماری، جنسی، استفاده شوید می روبرو اینها همه با کلمه واقعی معنای به شما نمی اروپا اگر باشند؟ داشته را کار این انجام جرات توانند می چگونه همه، از مهمتر بار ۴ - روزی۳ ما اینجا در ! باشد توطئه یک این شاید کنند؟ می جرات چگونه داند، هستند شپش از پر و کثیف که هایی سلول در شویم، می حبس ها سلول در پرسد می زن پلیس یک زدیم، آهنی های میله به بارها و بارها اینکه از بعد فقط حتی ) . کنند می رفتار حیوانات مثل ما با کند می توهین و زند می فریاد ، " چی؟ " کرد رفتار اینطور نباید هم حیوانات با ). یا عکس گرفتن از جلوگیری برای و گرفتند را ما همراه های تلفن اول روز از آنها داوطلبان وقتی شوند وارد توانند نمی هم وکلا حتی دهند نمی پس را آنها فیلم گویند می زیادی های دروغ داوطلبان به و کنند می قفل را ما آیند، می ها سازمان اینجا که است ماه ۱ ۵ ما اکثر مانیم می اینجا هفته دو حداکثر ما گویند می مثلا بگویند آنها به چیزی اینکه بدون مانند می ماه ۴ که هستند افرادی هستیم : زنند می فریاد شد، تمام وقت وقتی برند می حیاط به را ما گله مثل بار دو روزی فریاد باید برویم، توالت به باید که زمانی کنند می حبس بند در را ما و « درون » آید، می زن پلیس یک بار، چند فقط اوقات، گاهی بزنیم را در لگد و مشت بزنیم، ساعات آن در ما از یکی اگر حتی آید نمی کسی دیگر مواقع دقیقه ۲۰ - ۱۵ از بعد دهد نمی اهمیتی کس هیچ بمیرد، آنهایی ... هیچی صابون نه و داریم شامپو نه ما و کنیم می تمیز را فضا خودمان که کسانی از ها آن چطور؟ بقیه اما هستند، شانس خوش دارند بازدیدکننده که بخرند چیزهایی نیازهایشان برای دارند، پول اگر خواهند می دارند بازدیدکننده کسانی از را بهداشتی وسایل که کنند می درخواست یا ندارند پول که ما دوستان توالت توصیف برای ای کلمه هیچ مانند می کثیف یا بگذارند اشتراک به دارند که دلیل به ها توالت ! چیز هیچ صابون، بدون شوینده، مواد بدون ندارد وجود ها و بینی دارند، خیس دستمال که کسانی اند داده رنگ تغییر تعفن بوی و کثیفی دستمال که کسانی کنند مقاومت رفتن توالت در تا بپوشانند را خود صورت کنند می استفراغ ندارند و آزار مورد را آنها و زنند می زنان به دست غذایی، مواد توزیع بهانه به ! پلیس و است وحشتناک مکان یک این دهند می قرار اذیت " ما از برخی دارند خاک خاطر به را خود های زخم همه هستیم مریض همه ما در دکتر پیش مرا روز 5 از بعد دارم آبسه بدنم تمام در ً مثلا من داریم آبسه حتی آزمایش بروی بیمارستان به ً فورا باید تو » : گفت من به دکتر بردند ساختمان است فوری است لازم خون ." اليونان في للأجانب مكتب 20-12-2019 18 19 ترکی - کانلی پینار سیلان نباید را پلیس غیرانسانی شتم و ضرب است مردان به متعلق راست سمت اتاق او شکل ترین وحشیانه به پلیس ۴ .( بود مکیت نام به مردی قربانی ) گرفت نادیده کنم، فراموش را او زده خجالت حالت توانم نمی کشتند شتم و ضرب و لگد با را زدند کتک ما جلوی را او زیرا حتی اند شده فاسد پرتقال و فرنگی گوجه ! است بدبو و سرد دهند می که غذایی ما ... است آشامیدنی آب خوردن وقت دارد وجود ای برنامه نیز آب نوشیدن برای این توانم نمی من " : گفتم وقتی بنوشیم انگیز نفرت بدبوی آب این از موظفیم من به و شدند منفجر خنده از ها پلیس " بخرم؟ بیرون از توانم می بخورم را آب بخوری را آن باید " : گفتند ". دیوارها روی که جملاتی ... دارد وجود گفتن برای زیادی چیزهای مکان این مورد در مداوم دعاهای و وقفه، بی های اشک است، شده نوشته هستیم جهنم این در اینجا ما همه شد کشیده سرش از روسری که سوریه اهل اللا به شب های نیمه برود، راه تواند نمی آبسه دلیل به که سومالیایی عایشه زندان به دوباره یافت، کاهش کمی التهاب که زمانی و شد منتقل بیمارستان شد منتقل قرار آزار مورد که آلبانیایی دختر ایرانی،۳ ۱ کنند، می توهین ما به روز هر که بقیه و و اند گرفته .... از بتوانم کنم می فکر من، است خانه شکنجه نیست، مهاجرت اداره مکان این و دارند پول نه که هستند زنان از خیلی من از بعد نیستم تنها من اما بروم، اینجا قانونی غیر این و هستند سال ۱۸ زیر دختران ندارند را کدام هیچ آنها وکیل نه است خوردند غذا روز ۳ در بار اولین برای بودند نامحدود غذای اعتصاب در که زنانی نمیدهد اهمیت هیچکس حتی ندارد، پولی اصلا است، خورده فریب وکیلش توسط که ایران اهل زارع مرین بود بلد انگلیسی که فردی از او کننده بازدید نه و مترجم نه ندارد هم وکیل بفرستید مترجم من برای ً لطفا : گفت او که بنویسد پلیس به ای نامه که خواست نمی تنهاست، او است بوده جواب منتظر روز ۳ مرین کنم می خودکشی وگرنه زد نامحدود غذای اعتصاب به دست روز ۳ مدت به او مترجم بدون کند، چه داند بخورد غذا کردیم مجبورش امروز و اینجاست که است ماه ۲ او اگرچه است، آزادی انتظار در هنوز نیجریه از گلوری نامحدود غذای اعتصاب به دست خودش او است داده انجام را مصاحبه دو هر ۲۶ / ۱۲ / ۲۰۱۹ ! زند می " نظر تحت بار دو روزانه خود روانی شرایط برای ( ساله ۲۲ ) سوریه اهل اسراء او به دارو بار یک فقط زن پلیس حال، این با است دارویی درمان تحت پزشک نخورد را قرصش شبه یک اسرا سپس نداد او به چیزی روز یک عصر هم آن داد، روزی روز ۲۰ که حالی در ) بود خورده قرص تا دو چون خورد قرص دو بعد روز و برد خوابش ( خورد می یکی 20 که گفت او به زن پلیس کند تازه نفسی تا رفت بیرون شد، بیدار خواب از وقتی انگلیسی نه او فهمید نمی اما داخل، رفت می باید است شده تمام زمان از شدت به زن پلیس آن، از پس نفهمید پس یونانی نه و کند می صحبت را زن پلیس موهای و داد نشان واکنش اسرا داد هل را او و کشید او بازوهای قاپید ۴ ناحیه از پلیس ۲ و زدند دستبند او به پلیس ۲ آمدند داخل از پلیس مامور و کشاندند بام پشت سیمانی کف به را او ما همه جلوی و زدند کتک را او دست خیلی کردند رها شب تا غذا بدون سلول در دستبند با را او کردند حبس سلول در که داند می فقط او نکردند باز را در شب شیفت تا اما زد می را در مدام کرد، گریه و بارها بار، میلیون یک را آن او و بگوید انگلیسی در را " متاسفم " کلمه چگونه برای سلول در هایش اتاقی هم کردند باز او برای را در آن از پس فقط گفت بارها دادند نمی آنها به چیزی اما خواستند می غذا اسرا وقتی ام، نکرده مصرف مواد روانی و روحی مشکلات برای حال به تا : گفت ما به او اینجاست که است روز ۲۵ او داد، من به را آن دکتر آمدم زندان این به وکیل ندارد پول چون اما داشت وکیل وکیلی نه و پول نه دارد، کننده بازدید نه لفکادا به سپس او کرد امضا لروس در پناهندگی برای پیش ماه ۳ او آید نمی آلوپس به و رفت می ایتالیا به کشتی با که حالی در شد، دستگیر آنجا در و رفت مصاحبه منتظر ماه سه شد منتقل کنید کمک ما به لطفا